همسرآزاری در سیاست جنایی ایران - موسسه حقوقی وکیل خانواده
وکالت و مشاوره خانواده

همسرآزاری در سیاست جنایی ایران

بررسی ابعاد مختلف همسرآزاری در سیاست جنایی ایران

همسرآزاری یکی از رفتارهای تلخ و آزاردهنده است که در بسیاری از جوامع انسانی و از جمله ایران به چشم می‌خورد. این پدیده نه‌فقط آثار منفی بر سلامت جسمی و روانی قربانیان می‌گذارد، بلکه ساختار خانواده را تهدید کرده و تأثیرات زیانباری بر جامعه به همراه دارد.

همسرآزاری به مجموعه‌ای از رفتارهای خشونت‌آمیز فیزیکی یا روانی اطلاق می‌شود که یکی از زوجین نسبت به دیگری مرتکب می‌شود و شامل ضرب و جرح، تهدید، توهین، اذیت و آزارهای روانی و دیگر اشکال خشونت است. این رفتارها می‌توانند در هر رابطه‌ای، بدون توجه به وضعیت اجتماعی یا اقتصادی، بروز کنند.

در سیاست جنایی ایران، همسرآزاری به‌طور خاص و جداگانه تعریف نشده است، اما برخی از اشکال این رفتارها در قالب جرایم جزایی مانند ضرب و جرح، تهدید و توهین مورد بررسی قرار می‌گیرند. با این حال، برخورد با همسرآزاری در ایران با چالش‌های زیادی مواجه است که شامل مشکلات فرهنگی، اجتماعی و قانونی می‌شود.

در جامعۀ ایرانی، به‌دلیل ملاحظات فرهنگی و سنتی، موارد همسرآزاری اغلب نادیده گرفته شده یا گزارش نمی‌شوند و بسیاری از قربانیان به‌خاطر ترس از قضاوت اجتماعی یا فشارهای خانوادگی، سکوت می‌کنند.

این مقاله از گروه حقوقی و تخصصی مهروران، به بررسی همسرآزاری در سیاست جنایی ایران می‌پردازد و می‌کوشد تا ابعاد مختلف این پدیده را تحلیل کرده و چالش‌های موجود در برخورد با آن را شفاف‌سازی کند. همچنین، راه‌حل‌ها و پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت موجود و حمایت از قربانیان این پدیده ارائه خواهد شد.

همسرآزاری در سیاست جنایی ایران 5 1. تعریف همسرآزاری

همسرآزاری به معنای هر نوع رفتار خشونت‌آمیز و آگاهانه‌ای است که یکی از زوجین نسبت به دیگری انجام می‌دهد و می‌تواند شامل خشونت فیزیکی، روانی، اقتصادی یا حتی جنسی (بدون رضایت طرف مقابل) باشد. این پدیده به‌طور کلی به‌عنوان خشونت خانگی شناخته می‌شود و در اغلب موارد شامل آزارهایی است که در محیط خانه و توسط نزدیک‌ترین فرد به قربانی صورت می‌گیرد.

همسرآزاری یک رفتار عمدی است که هدف آن آسیب رساندن به شریک زندگی است، خواه این آسیب جسمانی باشد، خواه روانی و عاطفی. این نوع آزار ممکن است به تدریج رخ دهد یا به صورت بحران‌زده و در موقعیت‌های خاص اتفاق بیفتد.

در بسیاری از مواقع، همسرآزاری شامل خشونت فیزیکی است که در آن فرد به‌طور عمدی آسیب‌هایی به جسم طرف مقابل وارد می‌آورد. این آسیب‌ها می‌تواند شامل ضرب و جرح، شکنجه، آسیب به اعضای بدن و حتی تهدید به قتل باشد.

خشونت فیزیکی معمولاً اولین و برجسته‌ترین نوع همسرآزاری است که ذهن عمومی و رسانه‌ها به آن توجه دارند و در بسیاری از موارد، قربانیان این نوع آزار به دلیل جراحات ظاهری یا درد شدید آن را گزارش می‌دهند.

اما علاوه بر خشونت فیزیکی، خشونت روانی و عاطفی نیز قسمت عمده‌ای از همسرآزاری است که در بسیاری از موارد کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. خشونت روانی شامل رفتارهایی است که باعث ایجاد احساس ترس، اضطراب، بی‌اعتمادی و حتی افسردگی در قربانی می‌شود. تهدید به آسیب جسمانی، فحاشی، توهین، تحقیر، تنها گذاشتن فرد، یا کنترل شدید رفتارهای شریک زندگی از جمله نمونه‌های خشونت روانی هستند.

این نوع خشونت به‌طور معمول مدت‌زمان بیشتری از خشونت فیزیکی طول می‌کشد و آثار آن گاهی حتی از آسیب‌های جسمی عمیق‌تر است، زیرا به‌تدریج باعث تخریب عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس فرد می‌شود.

همچنین، نوع دیگری از همسرآزاری به نام خشونت اقتصادی وجود دارد که کمتر به آن پرداخته می‌شود. در این نوع آزار، یکی از زوجین از کنترل مالی شریک زندگی خود استفاده می‌کند تا او را از دسترسی به منابع مالی و استقلال اقتصادی محروم کند. این نوع خشونت اغلب با خشونت روانی در هم می‌آمیزد و می‌تواند فشارهای بیشتری بر قربانی وارد کند.

مهم است که بدانیم همسرآزاری محدود به زمان یا مکان خاصی نیست. این پدیده می‌تواند در هر برهۀ زمانی و در هر نقطه از جهان اتفاق بیفتد و هیچ جامعه‌ای از آن مصون نیست. برخی از جوامع به‌دلیل ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و دینی ممکن است کمتر به این موضوع پرداخته و آن را نادیده بگیرند، در حالی که در جوامع دیگر قوانین و سیاست‌های حمایتی بیشتری وجود دارد.

همسرآزاری همچنین یک پدیدۀ دوسویه است، بدین معنا که ارتکاب آن از سوی هریک از زوجین امکان دارد. اگرچه در بسیاری از کشورها قربانیان اصلی این پدیده زنان هستند، اما باید دانست که مردان نیز می‌توانند قربانی همسرآزاری شوند، هرچند این نوع آزار در جامعه غالباً به‌عنوان یک پدیدۀ مردانه در نظر گرفته می‌شود.

در سیاست جنایی ایران، همسرآزاری در قالب خشونت خانگی تعریف نمی‌شود، اما رفتارهای خشونت‌آمیز در قالب جرایم مختلف جزایی مانند ضرب و جرح، توهین، تهدید و حتی اختلال در آزادی‌های فردی بررسی می‌شوند. این موضوع نیازمند بازنگری و اصلاحاتی است که ضمن ارائۀ حمایت‌های قانونی به قربانیان، موانع فرهنگی و اجتماعی برای گزارش‌دهی و پیگیری قانونی این نوع آزارها را از میان بردارد.

همسرآزاری در سیاست جنایی ایران 2 2. آمار و قربانیان همسرآزاری

در بسیاری از جوامع، به‌ویژه در ایران، همسرآزاری به‌طور عمده زنان را هدف قرار می‌دهد و این موضوع در آمارهای جهانی نیز تأیید شده است. طبق گزارش‌های سازمان‌های جهانی مانند سازمان بهداشت جهانی (WHO)، تقریباً یک‌سوم زنان در سراسر جهان در طول عمر خود تجربه‌ای از انواع خشونت خانگی را داشته‌اند.

در ایران نیز، هرچند آمار دقیقی از میزان همسرآزاری موجود نیست، اما گزارش‌های موجود از افزایش آزارهای فیزیکی و روانی علیه زنان حکایت دارند. طبق مطالعات مختلف، زنان در معرض خطر بیشتری از آسیب‌های جسمانی و روانی ناشی از خشونت خانگی قرار دارند.

یکی از دلایل اصلی اینکه چرا زنان بسیار بیشتر از مردان در معرض همسرآزاری قرار می‌گیرند، تفاوت‌های قدرت و کنترل در ساختار خانواده است. با این حال، باید توجه داشت که همسرآزاری پدیده‌ای دوسویه است و مردان نیز ممکن است قربانی خشونت همسر خود شوند.

اگرچه این نوع خشونت کمتر گزارش می‌شود، اما هیچ‌گاه نمی‌توان آن را نادیده گرفت. مردان ممکن است به دلایل مختلف، مانند ترس از بی‌اعتبار شدن یا نگرش‌های فرهنگی، از گزارش خشونت خانگی علیه خود خودداری کنند.

این واقعیت که همسرآزاری غالباً پنهان باقی می‌ماند، نشان‌دهندۀ لزوم ایجاد سیستم‌های حمایتی و آگاه‌سازی بیشتر در جوامع است تا قربانیان بتوانند به‌راحتی خشونت را گزارش دهند و از حمایت‌های قانونی بهره‌مند شوند.

3. آیا همسرآزاری در ایران جرم است؟

در ایران، همسرآزاری به‌طور خاص در قوانین به‌عنوان یک جرم مستقل تعریف نشده است. با این حال، برخی از انواع خشونت‌های خانگی تحت عناوین مختلف در قوانین جزایی قرار می‌گیرند و برای آن‌ها مجازات‌هایی تعیین شده است.

به عبارت دیگر، اگرچه در سیاست جنایی ایران هیچ قانون صریحی در خصوص همسرآزاری وجود ندارد، اما رفتارهایی که به‌نوعی خشونت علیه همسر محسوب می‌شوند، تحت عناوین مختلف از جمله ضرب و جرح، تهدید، توهین، قذف، و حتی حبس غیرقانونی بررسی می‌شوند.

طبق اصول کلی حقوق خانواده و اصول اسلامی، مردان در ایران به‌عنوان سرپرستان خانواده شناخته می‌شوند و نقش اصلی را در حفظ نظم و امنیت خانواده بر عهده دارند. ازاین‌رو، قوانین اسلامی و عرفی ایران، حقوق و تکالیفی برای مردان و زنان تعیین کرده‌اند که شامل حفظ احترام، محبت و صمیمیت میان زوجین است.

بنابراین، هر نوع خشونت جسمی یا روانی میان زوجین نه‌تنها مغایر با آموزه‌های دینی است، بلکه خلاف اصول عدالت و حفظ کرامت انسانی نیز محسوب می‌شود.

در قوانین جزایی ایران، اگر همسرآزاری به‌شکل خشونت فیزیکی انجام شود، معمولاً به‌عنوان جرم «ضرب و جرح» شناخته می‌شود که ممکن است بسته به شدت آسیب‌ها، مجازات‌هایی از جمله حبس، جزای نقدی یا دیه را به دنبال داشته باشد.

همچنین بخوانید: روش‌های طلاق بدون رضایت شوهر

 

به‌طور مشابه، اگر خشونت لفظی یا روانی باشد، این نوع رفتار تحت عناوینی همچون «توهین»، «تهدید» و «افترا» قرار می‌گیرد که مجازات‌هایی از جمله حبس، جزای نقدی یا دیه را برای متهمان به همراه خواهد داشت.

در این راستا، برخی از رفتارهای خشونت‌آمیز مانند آسیب‌های جسمانی و آسیب‌های روانی، ممکن است تحت پوشش سایر مواد قانونی مانند قانون حمایت از خانواده و قوانین مرتبط با حقوق زنان و کودکان قرار گیرد.

یکی از چالش‌های اصلی در برخورد با همسرآزاری در ایران، ناتوانی در اثبات جرم است. قربانیان همسرآزاری معمولاً به‌دلیل ملاحظات فرهنگی و اجتماعی، تمایلی به شکایت رسمی ندارند. این مسئله به‌ویژه در موارد خشونت‌های روانی و عاطفی که اغلب آثار آن به‌طور ظاهری آشکار نمی‌شود، برجسته‌تر است.

از طرف دیگر، فقدان فرهنگ گزارش‌دهی و بی‌اعتمادی به نهادهای قضایی و پلیس باعث می‌شود که اغلب موارد همسرآزاری نادیده گرفته شود یا به‌طور غیررسمی حل و فصل گردد.

در نهایت، هرچند در ایران موارد همسرآزاری تحت عناوین مختلف جرم‌انگاری می‌شوند، اما نبود قانونی جامع و مستقل در این زمینه و همچنین مشکلات فرهنگی و اجتماعی در راستای گزارش‌دهی و پیگیری قانونی این نوع خشونت‌ها، همچنان مانع از برخورد مؤثر با این پدیده شده است.

به همین دلیل، اصلاحات قانونی و افزایش آگاهی عمومی در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است تا از یک سو حمایت‌های قانونی برای قربانیان فراهم شود و از سوی دیگر، نهادهای دولتی و اجتماعی به‌طور جدی‌تری به این معضل رسیدگی کنند.

همسرآزاری در سیاست جنایی ایران 3 4. چه مواقعی همسرآزاری را گزارش کنیم؟

گزارش دادن همسرآزاری یکی از گام‌های مهم در مقابله با این پدیده است، اما بسیاری از قربانیان به‌دلیل موانع اجتماعی و فرهنگی و روانی از گزارش خشونت‌هایی که تجربه کرده‌اند خودداری می‌کنند. در ایران، موضوع گزارش‌دهی به‌ویژه در میان زنان که بیشتر قربانیان همسرآزاری هستند، با چالش‌های متعددی روبه‌رو است.

در این بخش به بررسی دلایلی که باعث می‌شود افراد از گزارش‌دهی اجتناب کنند، زمان مناسب برای گزارش این نوع خشونت‌ها، و نقش جامعه و نهادهای حقوقی در این فرایند خواهیم پرداخت.

یکی از دلایل اصلی که باعث می‌شود قربانیان همسرآزاری در ایران از گزارش‌دهی خودداری کنند، فشارهای اجتماعی و فرهنگی است. در جامعه‌ای که حفظ آبرومندی خانواده و عدم افشای مسائل خصوصی بسیار مهم تلقی می‌شود، بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند مشکلاتشان را مخفی نگه دارند.

در بسیاری از موارد، قربانیان خشونت خانگی به‌ویژه زنانی که مورد آزار قرار می‌گیرند، بنابه دلایل مختلفی مانند ترس از بی‌آبرو شدن، احساس مسئولیت برای حفظ خانواده و یا فشارهای خانواده و اقوام، از گزارش دادن خشونت خودداری می‌کنند. در این میان، فرد ممکن است حتی به این فکر کند که گزارش خشونت می‌تواند به فروپاشی زندگی خانوادگی و تضعیف موقعیت اجتماعی او منجر شود.

یکی دیگر از موانع بزرگ در گزارش‌دهی همسرآزاری در ایران، عدم اطلاع از حقوق فردی و قانونی است. بسیاری از قربانیان به‌ویژه در جوامع سنتی از حقوق خود در برابر خشونت‌های خانگی بی‌اطلاع هستند و نمی‌دانند که می‌توانند به پلیس یا مراجع قضائی مراجعه کنند. این عدم آگاهی همچنین در بین شاهدان خشونت نیز مشاهده می‌شود، که ممکن است از ترس از عواقب قضائی یا اجتماعی، از گزارش شاهدات خود اجتناب کنند.

با این حال، در مواقعی که قربانی همسرآزاری تصمیم به گزارش می‌گیرد، زمان این اقدام بسیار حیاتی است. هرچه گزارش سریع‌تر انجام شود، احتمال دریافت کمک سریع‌تر و جلوگیری از آسیب‌های بیشتر بالا می‌رود. برای مثال، در صورت وقوع خشونت فیزیکی و آسیب‌های جسمانی، گزارش سریع به پلیس و ثبت شکایت می‌تواند به شواهد قانونی منجر شده و اقدامات حفاظتی برای قربانی صورت گیرد.

در مواردی که خشونت روانی یا عاطفی وجود دارد، به‌ویژه در صورت تهدید یا توهین‌های مداوم، گزارش‌دهی می‌تواند منجر به مداخله‌های قانونی و اقدامات پیشگیرانه شود.

در صورتی که فرد در معرض آسیب‌های جدی قرار داشته باشد یا تهدید به قتل یا آسیب جسمی شدید شود، گزارش‌دهی فوری به مراجع قضائی و انتظامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این گزارش‌دهی می‌تواند از آسیب‌های جسمانی و روانی بیشتر جلوگیری کند و حتی ممکن است موجب صدور دستور موقت برای حفاظت از قربانی شود.

همچنین در صورتی که قربانی احساس کند که تهدیدات و آزارهای روانی باعث آسیب جدی به سلامت روانی او شده است، گزارش‌دهی می‌تواند به دریافت مشاورۀ روانشناختی و حمایت‌های قانونی منجر شود.

از سوی دیگر، در کنار حمایت‌های قانونی، نقش مشاوران و وکلای متخصص در این زمینه نیز بسیار حیاتی است. افراد باید بدانند که مشاورۀ حقوقی می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا درک بهتری از حقوق خود پیدا کنند و در مواجهه با تهدیدها و خشونت‌های خانگی، بهترین تصمیم را بگیرند.

 

اگر شما گرفتار خشونت خانگی و همسرآزاری هستید، برای دریافت مشاورۀ حقوقی از وکیل خانواده، می‌توانید با گروه تخصصی مهروران تماس بگیرید: درخواست مشاورۀ تلفنی

بنابراین، آگاهی‌بخشی عمومی در این زمینه، آموزش خانواده‌ها دربارۀ حقوق فردی و به‌ویژه حقوق زنان، و ارائۀ اطلاعات صحیح دربارۀ راه‌های گزارش‌دهی، می‌تواند گامی مؤثر در کاهش همسرآزاری و افزایش امنیت قربانیان باشد.

در نهایت، گزارش دادن همسرآزاری نه‌فقط اقدامی قانونی است، بلکه عملی است که می‌تواند زندگی فرد را از خطرات جدی نجات دهد. در جامعه‌ای که خشونت خانگی هنوز به‌طور گسترده‌ای نادیده گرفته می‌شود، تغییر در نگرش‌های فرهنگی و اجتماعی و ارتقای آگاهی عمومی می‌تواند در ایجاد محیطی ایمن‌تر برای قربانیان و جلوگیری از تکرار این خشونت‌ها نقش مؤثری داشته باشد.

همسرآزاری در سیاست جنایی ایران 4 5. چالش‌های موجود در برخورد با همسرآزاری

همسرآزاری در سیاست جنایی ایران با چالش‌های متعددی مواجه است که مانع از برخورد مؤثر با این پدیده و حمایت از قربانیان آن می‌شود. این چالش‌ها نه‌تنها در بعد قانونی و قضائی، بلکه در زمینۀ فرهنگی و اجتماعی نیز وجود دارند و موجب می‌شوند که همسرآزاری به‌طور مؤثر شناسایی و پیگیری نشود. در این بخش، به بررسی چالش‌های مهم موجود در برخورد با همسرآزاری در ایران خواهیم پرداخت.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها در ایران، عدم گزارش از سوی قربانیان است. بسیاری از افرادی که مورد خشونت خانگی قرار می‌گیرند، بنابه دلایل مختلفی از جمله ترس از تشویش زندگی خانوادگی، حفظ آبرو و یا فشارهای اجتماعی و خانوادگی، نمی‌توانند یا نمی‌خواهند خشونت‌ها را گزارش دهند.

در بسیاری از موارد، قربانیان به این باور می‌رسند که اعلام شکایت ممکن است منجر به از هم پاشیدن خانواده و افزایش تنش‌ها شود. این نگرش باعث می‌شود که همسرآزاری همچنان در خفا باقی بماند و متجاوزین از مجازات‌ها مصون بمانند.

چالش دیگر مربوط به عدم وجود آگاهی کافی در میان قربانیان و حتی شاهدان خشونت خانگی است. بسیاری از مردم به‌ویژه در مناطق روستایی و کم‌برخوردار، از حقوق قانونی خود بی‌اطلاع هستند و نمی‌دانند که می‌توانند از حمایت‌های قانونی بهره‌مند شوند.

علاوه بر این، در بسیاری از جوامع، نگرش‌های فرهنگی و سنتی مانع از آن می‌شود که شاهدان خشونت به مراجع قضائی و انتظامی گزارش دهند و در صورت مواجهه با خشونت خانگی، بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند که به‌طور غیررسمی مشکلات را حل کنند.

همچنین، حتی اگر قربانی تصمیم به گزارش دهد، یکی دیگر از چالش‌ها در ایران، سختی‌های اثبات جرم است. در مواردی که خشونت‌های خانگی به‌ویژه خشونت‌های روانی و عاطفی رخ می‌دهند، شواهد مادی و فیزیکی برای اثبات جرم وجود ندارد و این امر روند پیگیری قضائی را پیچیده‌تر می‌کند.

علاوه بر این، فرایند طولانی‌مدت دادرسی و کمبود منابع و امکانات برای رسیدگی به پرونده‌ها نیز یکی دیگر از موانع جدی در این زمینه است.

همسرآزاری همچنین اغلب با چالش‌هایی در خصوص «عفو» و «گذشت» مواجه است. در بسیاری از موارد، خانواده‌ها به‌ویژه در جوامع سنتی، برای حفظ وحدت خانواده، قربانی را تحت فشار قرار می‌دهند تا از پیگیری قانونی صرف‌نظر کند و از شکایت خود صرف‌نظر نماید. این فشارها نه‌تنها منجر به تضعیف قربانی می‌شود، بلکه باعث می‌شود که فرد نتواند از حقوق خود استفاده کند و مجرمان از مجازات فرار کنند.

یکی دیگر از چالش‌ها، احتمال عدم حضور به‌موقع مأمورین پلیس و نهادهای قضائی در مواقع بحرانی است. در بسیاری از موارد، مأمورین پلیس به‌دلیل کمبود منابع یا عدم آموزش کافی در زمینۀ برخورد با خشونت خانگی، به‌سرعت و به‌طور مؤثر وارد عمل نمی‌شوند. این تأخیر در رسیدگی می‌تواند منجر به آسیب‌های بیشتر برای قربانی و افزایش شدت خشونت شود.

در نهایت، یکی از چالش‌های اساسی در مقابله با همسرآزاری، فشارهای فرهنگی و اجتماعی است. این فشارها باعث می‌شود که فرد قربانی خشونت خود را منزوی و ناتوان از اقدام مؤثر در برابر آزارهای همسرش احساس کند.

برای مقابله با این چالش‌ها، لازم است که قوانین به‌طور مؤثرتری اصلاح شوند، آموزش‌های عمومی در خصوص حقوق فردی و آگاهی‌بخشی در زمینۀ خشونت خانگی افزایش یابد و نهادهای حمایتی و قضائی بیشتر به این موضوع پرداخته و منابع کافی برای رسیدگی به این جرایم اختصاص یابد.

6. نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

همسرآزاری در سیاست جنایی ایران همچنان یکی از چالش‌های اساسی است که نه‌فقط تأثیرات منفی بر قربانیان دارد، بلکه موجب تضعیف بنیان‌های اجتماعی و خانوادگی نیز می‌شود. هرچند در سال‌های اخیر برخی اقدامات در جهت مقابله با این پدیده در دستور کار قرار گرفته است، اما هنوز خلأهای قابل‌توجهی در زمینۀ قوانین حمایتی و فرهنگی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند.

در همین راستا، نیاز به اصلاحات قانونی و اجتماعی برای ارائۀ حمایت‌های بهتر به قربانیان همسرآزاری و تسهیل روند رسیدگی به این نوع جرایم احساس می‌شود.

یکی از اصلی‌ترین چالش‌ها، عدم گزارش‌دهی از سوی قربانیان است که ناشی از فشارهای اجتماعی، نگرش‌های سنتی و ترس از از هم پاشیدن خانواده است. این در حالی است که برای کاهش همسرآزاری و کمک به قربانیان، ایجاد فضای ایمن برای گزارش‌دهی و حمایت‌های قانونی فوری ضروری است.

همچنین، ارتقای آگاهی عمومی و آموزشی در زمینه حقوق فردی، به‌ویژه حقوق زنان و روش‌های مقابله با خشونت خانگی، می‌تواند به کاهش این معضل کمک کند.

از سوی دیگر، مشکلاتی همچون سختی اثبات جرم، فشارهای خانواده برای گذشت و عدم حضور به‌موقع نهادهای قضائی و انتظامی، روند پیگیری پرونده‌ها را پیچیده و طولانی می‌کند. بنابراین، بهبود کارایی دستگاه‌های قضائی و پلیس در رسیدگی به پرونده‌های خشونت خانگی و اتخاذ تدابیر سریع و مؤثر در این زمینه امری ضروری است.

در نهایت، به‌منظور کاهش همسرآزاری در ایران، نیاز به اصلاح رفتارهای اجتماعی اساسی است تا افراد جامعه نسبت به حقوق یکدیگر حساسیت بیشتری پیدا کنند و نسبت به گزارش‌دهی و کمک به قربانیان همسرآزاری مسئولانه‌تر برخورد کنند. این گام‌ها می‌تواند به ایجاد محیطی امن‌تر و عادلانه‌تر برای همگان منجر شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا